- جان فرسا
- خسته کننده، دردناک
معنی جان فرسا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جان فرسانده عذاب دهنده روح
طاقت فرسا، پرمشقت
آب حیات
آنچه باعث نشاط شود، آنچه به انسان روح و روان و نشاط بدهد
آب زندگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، جان افزا، چشمۀ خضر، شربت خضر، عین الحیات، ماالحیاة، آب خضر، چشمۀ حیات، شربت حیوان، چشمۀ حیوان، آب حیات، چشمۀ الیاس، چشمۀ نوش، آب بقا، نوشاب، آب حیوان، چشمۀ زندگیبرای مثال جهان دار یزدان گوای من است / که دیدار تو جان فزای من است (فردوسی۲ - ۲/۷۵۸)
آب زندگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، جان افزا، چشمۀ خضر، شربت خضر، عین الحیات، ماالحیاة، آب خضر، چشمۀ حیات، شربت حیوان، چشمۀ حیوان، آب حیات، چشمۀ الیاس، چشمۀ نوش، آب بقا، نوشاب، آب حیوان، چشمۀ زندگی
دلپذیر، دل پسند، دلخواه، پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و به آن دل ببندد